تعداد نظرات : 0
امروز :
تعداد اعضای سایت : 0
تعداد اعضای آنلاین : 1
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
گوگل امروز : 0
گوگل دیروز : 0
بازدید ماه : 21
بازدید سال : 496
بازدید کل : 7545

سایت راسخون 313 قصد دارد تا با سایت ها و وبلاگ های دینی، مذهبی و قرآنی تبادل لینک کند.
هدف از این طرح شناساندن هرچه بیشتر بازدید کنندگان علاقه مند به موضوعات دینی، به سایت ها و وبلاگ های مشابه است.
افرادی که صاحب سایت یا وبلاگ هستند میتوانند با قرار دادن لینک سایت ما با عنوان راسخون 313 به نشانی www.rasekhoon313.lxb.ir در سایت یا وبلاگ خود و با ارسال لینک خود به ما ، با سایت راسخون 313 تبادل لینک داشته باشند.
توجه : سایت های لینک شده در سمت راست سایت قابل مشاهده می باشند .
برای تبادل لینک از منو سمت راست سایت (تبادل لینک هوشمند)استفاده کنید
ابوطالب پدر حضرت علي (عليهالسلام) نام علي (عليهالسلام) را ظهير ميگفت: چرا كه بسياري از مواقع او فرزندان، برادرزادههاي خود را جمع ميكرد و به آنان دستور ميداد كه با هم كشتي بگيرند، البته اين يك نوع تفريح رايج در عرب بود، علي (عليهالسلام) آن موقع كودك بود و داراي بازواني درشت و كوتاه.علي (عليهالسلام) آستينهاي خود را بالا ميزد و با بزرگ و كوچك از برادران و عموزادههاي خويش كشتي ميگرفت بطوري كه با يك چرخش و بكار بردن فن خاصي پشت همه آنها را به خاك ميبرد، پدرش نيز او را تشويق ميكرد و ميفرمود: علي (عليهالسلام) پيروز شد، بدين سبب او را ظهير ناميدهاند.
وقتي علي (عليهالسلام) از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم راجع به فاطمه (عليهالسلام) خواستگاري كرد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مسرور و شادمان تبسم نموده و فرمود: آيا براي اين امر چيزي داري؟
علي (عليهالسلام) عرض كرد پدر و مادرم فداي شما يا رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم، من چيزي را از شما پنهان نميكنم آنچه دارم يك شمشير و يك زره و يك شتر آبكش (يا اسب) است و جز اينها چيزي ندارم، نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: شمشير براي تو لازم است زيرا تو مرد جنگ هستي و با آن در راه خدا جهاد ميكني و شتر نيز از لوازم زندگي تست كه بايد با آن آبكشي نموده و براي اهل و عيال خود كسب روزي كني و در مسافرتها بارت را بر آن حمل نمايي، فقط زره تو ميماند كه من آنرا به مهر زهرا (عليهالسلام) ميپذيرم يا علي (عليهالسلام) ميخواهي ترا بشارتي دهم.
عرض كرد: بلي پدرم و مادرم فداي شما باد. فرمود: ترا بشارت باد كه خداي تعالي فاطمه (عليهالسلام) را به تو در آسمان تزويج نمود. پيش از اينكه من او را در زمين به تو تزويج كنم.
وقتي فاطمه بنت اسد مادر گرامي حضرت امير (عليهالسلام) آن حضرت را به دنيا آورد، از عمر مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سي سال ميگذشت. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آن كودك را سخت دوست ميداشت از اين رو به مادرش فاطمه بنت اسد گفت: گهواره علي (عليهالسلام) را در كنار بستر من بگذار! از آن پس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تربيت و پرورش بيشتر علي را به عهده گرفت و به هنگام شستشو خودش علي (عليهالسلام) را ميشست و شير به دهانش ميريخت و در موقع خواب گهوارهاش را تكان ميداد و در بيداري با او سخن ميگفت، و او را بر سينه خود ميفشرد … و هميشه او را به دوش ميگرفت و در كوهها و درهها و بيابانهاي مكه او را به گردش ميبرد.
شب بعد از عروسي حضرت فاطمه الزهراء (عليهالسلام) رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي ديدار وي به منزل علي (عليهالسلام) آمد، آن گاه از علي (عليهالسلام) پرسيد يا علي همسرت را چگونه يافتي؟ حضرت عرض كرد: يا رسولالله ياور خوبي است در طاعت خدا، بعد از فاطمه الزهراء (عليهالسلام) پرسيد: فاطمه جان شوهرت چگونه است؟ عرض كرد: شوهر بسيار خوبي است در اين هنگام رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي آنان دعا كرد: «بار خداي جمعشان را پراكنده مكن و بين دلهايشان الفت بيفكن و …»
… لذا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اي فاطمه (عليهالسلام) همانا علي (عليهالسلام) نزد خداوند بزرگوارتر از هارون است. زيرا، هارون موسي را خشمگين نمود و حال آنكه علي هيچ گاه مرا خشمگين نساخت. سوگند به آنكه پدرت را به حق به پيامبري مبعوث كرد هرگز يك روز هم بر او غصب نكردم و هيچ گاه نگاه ننمودم به چهره علي، جز آنكه خشم از من رخت بربست.
وقتي حضرت امير (عليهالسلام) بدنيا آمد، فاطمه بنت اسد همانند ساير نوزادان علي (عليهالسلام) را قنداق ميكرد و دستهاي آن حضرت را در قنداق ميبست. اما بعد از اينكه فاطمه به سراغ علي (عليهالسلام) ميآمد، مشاهده ميكرد دستهاي آن حضرت بيرون از قنداق است و پارچهها هم پاره شده است، فاطمه بنت اسد دو پارچه مصري محكم آورد دستهاي آن حضرت را محكمتر از قبل بست و آنگاه حضرت را در گهواره خود گذاشت، حضرت امير (عليهالسلام) با تكاني، مجدد دستمالها را پاره كرد و دست خود را از قنداق بيرون آورد، مجدد فاطمه بنت اسد با سه پارچه محكم دستهاي حضرت را ميبندد، اجمالا تا هفت بار و هفت پارچه بر روي هم، دستهاي حضرت را در قنداق ميبندد باز حضرت دستان خود را باز مينمايد. آنگاه حضرت علي (عليهالسلام) به مادر خود ميفرمايد.
«مادر دست مرا رها كن، دست علي بايد باز باشد كه به درگاه خدا دراز كند».